گرگو خان، در گذشته، گرگی خشن بوده است. حالا هم گهگاهی از خشونت خود استفاده می‌کند، اما بیشتر به عنوان شوخی و اذیت کردن دیگران. برخلاف ذات گوشتخوارش، در فروشگاه، غرفه سبزیجات دارد.

خیلی وسواسی و تمیز است. درست برخلاف گذشته اش که شلخته و پلشت بوده، از وقتی که در این فروشگاه سرگرم کار شده، مرتب همه جا را می‌سابد و پیش‌بند سفیدش همیشه از پاکیزگی می‌درخشد.

او فعلاً همسر و فرزندی ندارد. اما کسی از آینده خبر ندارد!

تکیه کلام گرگوخان، «گرفتی!» است.